رویکرد فرایندی استراتژی

برداشت های مختلفی از استراتژی ارائه شده است. یکی از مهم ترین نظریات، رویکرد فرایندی از تدوین استراتژی است. اصول اولیه دیدگاه فرایندی از دانشکده آمریکایی کارنگی پایه ریزی شد. مطالعات این دانشکده برای رسیدن به یک تئوری روانشناختی واقعگرایانه از رفتارهای انسانی در نحوه انتخاب صورت گرفت. این دیدگاه ابتدا نظریه انسان عقلانی رویکرد کلاسیک استراتژی را رد میکند. بر طبق این نظریه انسان ها بر اساس عقلانیت محدود عمل میکنند. بدین صورت که هر فرد تنها تعداد محدود و در دسترسی از عوامل را در انتخاب خود دخیل میکند. علاوه بر این هر انسان بیشتر تمایل دارد تا اولین گزینه رضایت بخش را انتخاب کند تا اینکه برای یافتن بهترین گزینه تلاش و جستجو کند. در مجموع میتوان گفت جستجوی محیطی، تحلیل ورودی ها و داده ها و مقایسه ی گزینه های استراتژیک مورد نظر طرفداران رویکرد کلاسیک در عمل همواره دچار نقص و محدودیت بوده و با طبیعت انسان در تناقض است.

تو پای به راه در نه و هیچ مپرس. خود راه بگویدت که چون باید رفت.

عطار . مختارنامه ۱۱۴۶ میلادی

برنامه ریزی استراتژیک شوخی خنده داری بیش نیست!

به اعتقاد فرایندگرایان، برنامه ریزی استراتژیک تنها تشریفات آرامش بخشی هستند که در این دنیای بیرحم و متلاطم، به عنوان یک حفاظ امنیتی به کار گرفته میشوند. مدیران از این برنامه ریزی به عنوان ابزاری برای ساده سازی، منظم سازی و طبقه بندی استفاده میکنند. این درحالیست بر اساس دیدگاه منیتزبرگ از استراتژی تنها مزیت برنامه های استراتژیک این است که به مدیران اعتماد و حس هدفمندی برای اقدام و عمل دهند. در اینصورت تفاوتی ندارد که این برنامه ها تا چه حد صحیح باشد. اگر سازمان منتظر نقشه و برنامه صحیح باشد تا اقدامی انجام دهد نابود خواهد شد. اما اگر بلند شده و حرکت کند به هر ترتیب جهت خود را پیدا کرده و با تجربه بدست آمده فرصت سازی خواهد کرد. به همین دلیل است که منطق گرایان کلاسیک ساختار گام به گام تدوین استراتژی را زیر سوال میبرند و معتقدند استراتژی در حین عمل کشف میشود. مینتزبرگ پیشنهاد استراتژی به عنوان مهارت را میدهد. بر این اساس استراتژیست باید دقت و جزئی نگری، آگاهی و تطبیق پذیری هنرمند را داشته باشد نه اینکه با اعتماد به نفس بالایی دست به برنامه ریزی بلند مدت بزند. هیچ استراتژیستی آنقدر هوشمند نیست که بتواند از پیش فکر همه چیز را بکند.

استراتژی به عنوان هنر یک فرایند مستمر و تطبیقی است که در آن تدوین و اجرای استراتژی کاملا در هم پیچیده اند.

مینتزبرگ

استراتژی چیزی جز آزمون و خطا نیست

این دیدگاه اعتقاد دارد استراتژی در یک سلسله اقدامات و گامهای کوچک شکل میگیرد و در بلند مدت به ندرت پیشرفت های بزرگ و ناگهانی وجود دارد. البته نباید این گامهای کوچک را حقیر و بی ارزش دانست.

این دیدگاه آنچنان هم خارج از تفکر منطقی نبوده و عقلانیت خاص خود را دارد. این منطق تدریج گرایی منطقی یا Logical incrementalism می نامند. این منطق بر اساس نوعی آزمون و خطا استوار است.

اما باید به این نکته اشاره کرد که بر اساس این رویکرد یک قصد استراتژیک را مشخص میکند. به طوریکه هم به اندازه کافی واضح است تا جهت گیری را فراهم کند و هم به اندازه کافی وسیع و گسترده باشد تا در فرصت مناسب بتواند انعطاف پذیری لازم را داشته باشد. استراتژی بصورت خودجوش (Emergent) شکل میگیرند و انسجام آن در طول زمان و در حین عمل و اقدامات بیشتر میشود. برای درک درست استراتژی باید نگاه به گذشته و سلسله اتفاقات وفعالیت های انجام شده داشت. استراتژی تنها به عنوان گام های متوالی کوچکی که سرانجام  در الگوی کلی ادغام میشوند، پدیدار می گردد.

آیا استراتژی منبع محور مورد تائید رویکرد فرایندی است؟

همان طور که میدانید تعدادی از اندیشمندان مانند گرنت نگاه  و تمرکز خود را به درون سازمان معطوف دارند. این رویکرد به Resource-based view یا منبع محور معروف است. گرنت از جمله تئوری سازان تدوین استراتژی منبع محور اعتقاد دارد رقابت کسب و کارها بر پایه جذب و به خدمت گرفتن منابع هستند. او در کتاب مدیریت استراتژی در عصر حاضر خود این منابع که در سه دسته مهارت های ضمنی (Tactic Skills)، الگوهای همکاری و دارایی های ناملموس تقسیم میشوند یک شبه بدست نمی آید. برای رشد و توسعه این منابع سازمان ها نیازمند زمان و یادگیری است. اگر این منابع در زمان کم دست یافتنی باشند براحتی قابل تقلید بوده و دیگر مزیتی برای سازمان در رقابت نخواهد داشت. پس می توان گفت منابع پایدار منشا درون سازمانی داشته و استراتژی سازمان ها افزایش تدریجی شایستگی های خود است نه پیگیری و تعقیب تمام فرصتها. به همین دلیل استراتژی یک فرایند درون نگر آگاه و صبور خواهد بود نه پیگیری بی ثبات فرصتها که تحلیل های تئوری کلاسیک به آن اشاره دارد.

جمع بندی

استراتژی از دیدگاه فرایندگرایان تنها در عمل شکل میگیرد و امکان برنامه ریزی بلند مدت را نخواهد داشت. همچنین ۴ تعریفی که استراتژی در رویکرد فرایندی خواهد داشت عبارت است از:

۱- استراتژی ابزاری برای ساده سازی واقعیت به مفاهیم قابل فهم برای مدیران به نحوی که تصمیم گیری را برای آنها میسر سازد.

۲- استراتژی طرح و برنامه ای برای حفاظت امنیتی مدیران و فراهم کردن اطمینان خاطر آنهاست

۳- استراتژی هرگز قبل از عمل اتفاق نمی افتد. اما با نگاه به گذشته و پس از اتفاقات پدیدار می شود.

۴- استراتژی صرفا در مورد انتخاب بازارها و سیاست گذاری در مورد عملکرد نیست بلکه درباره توسعه و پرورش دقیق شایستگی های داخلی است.

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت

سایدبار کشویی

error: Content is protected !!