چگونه باید از نظر استراتژیک منابع دیجیتالی خود را مدیریت کنید؟ منابع دیجیتال ممکن است برای مدل کسبوکار شما یک فرصت باشد، همانطور که برای eBay ، Google ، Amazon و نتفلیکس بودند. یا این منابع ممکن است مدل تجاری شما را تهدید کنند، همانطور که برای Kodak ، Borders ، Blockbuster و بورس سهام نیویورک وجود دارند.
خوب است بدانید که هزینههای جهانی برای منابع فناوری اطلاعات بیش از ۳ تریلیون دلار در سال است و بسیاری از سازمانها هرساله بیش از یک میلیارد دلار برای IT هزینه میکنند. درحالیکه مدیران ارشد بعضی اوقات میپرسند بازده حاصل از سرمایهگذاری آنها در فناوری چیست. اما یک سؤال بهتر میتواند این باشد، چگونه میتوان از فناوری بهعنوان یک دارایی استراتژیک برای توانمندیهای جدید یا حفظ مزیت رقابتی استفاده کرد؟
مزیت دیجیتال

نتفلیکس را در نظر بگیرید. IT یکی از مؤلفههای اساسی مدل تجاری و استراتژی نتفلیکس است. مدل تجاری این شرکت ارائه سرگرمیهای ویدئویی از طریق اینترنت بود. بااینحال، دستیابی به این هدف نیاز به تبادل نظر گسترده با کسانی که از حق فیلمها برخوردار هستند – استودیوهای فیلم و شبکههای تلویزیونی است. نتفلیکس همچنین باید مشکل نحوه انتقال فیلم به تلویزیون با استفاده از اینترنت را حل کند.
برای استقرار در بازار، استراتژی موقت نتفلیکس استفاده از IT برای ایجاد یک سیستم بسیار کارآمد برای توزیع DVD های فیزیکی از طریق پست بود. استراتژی بلند مدت آن استفاده از فناوری برای بارگیری فیلم ها در رایانه های شخصی از طریق اینترنت و همکاری با خدماتی مانند Roku و تولیدکنندگان لوازم الکترونیکی مصرفی برای بارگیری مستقیم در یک تلویزیون از طریق اینترنت بود.
به لطف استراتژی دیجیتال، نتفلیکس آماده تغییر در فناوری و رفتار مصرفکننده قرار گرفت. اکنون گزارش شده است که حدود ۶۰ درصد از مشتریان آن قبلاً با فیلمهای پخش شده از طریق اینترنت آزمایش کردهاند. برخلاف نتفلیکس، استراتژی دیجیتالی Blockbuster خیلی دیر و خیلی محدود بود.
تبدیل IT به یک دارایی استراتژیک
باتوجهبه اهمیت فناوری اطلاعات، مدیران ارشد نیاز به تدوین استراتژی دیجیتال و برقراری ارتباط با آن در سراسر سازمان دارند. توسعه چنین استراتژی مستلزم همگامسازی و همسویی داراییهای دیجیتال و زیرساخت IT با استراتژی کسبوکار شما است.
همانطور که مدیران استراتژی را برای دستیابی به هدف خود تدوین میکنند – بهعنوانمثال تولیدکننده کمهزینه یا شماره ۱ یا ۲ در هر بازاری که شرکت با آن رقابت میکند – باید با بحث در مورد چگونگی سرمایهگذاری در فناوری اطلاعات، این هدف نیز آگاه شود. میتواند به رسیدن به هدف کمک کند. مدیران عالی نقش مهمی در تعریف استراتژی تجارت دیجیتال دارند. آنها باید IT را بهعنوان اهرمی ببینند که میتوانند برای تأثیرگذاری بر موفقیت سازمانهای خود از آن استفاده کنند. بعد از نیز باید این عقیده را به کل سازمان اعلام کنند.
خوشبختانه، اکنون شواهد تحقیقاتی مهمی وجود دارد که نشان میدهد فناوری اطلاعات تعیینکننده موفقیت سازمان است. شرکتها میتوانند از سرمایهگذاریهای فناوری اطلاعات، زیرساختهای فناوری اطلاعات و جریان اطلاعاتی مجهز به فناوری اطلاعات برای ورود به بازارهای جدید، ایجاد محصولات و خدمات جدید استفاده کنند و بهرهوری، سودآوری، رضایت مشتری و تواناییهای سازمانی خود را بهبود بخشند.
اگرچه فناوری اطلاعات میتوانند باعث بهبود عملکرد باشد، اما در دستیابی به این پتانسیل چالشهای زیادی وجود دارد و به طور قابلتوجهی در سازمانهای مختلف متفاوت است. عملکرد بدتر از آنچه که انتظار میرود، ناشی از مدیریت ناکارآمد فناوری اطلاعات در سازمانها است. تیم مدیریت ارشد، مدیرعامل و CIO باید با یکدیگر کار کنند تا ببینند شرکت استراتژی تجارت دیجیتال خود را اجرا میکند.
بسیاری از سازمانها هنوز در مرحله تکوین درک منسجمی از پتانسیل IT هستند. تعداد بسیار کمی از شرکتها سرمایهگذارهای لازم را انجام دادهاند تا بتوانند درک مشترکی از نقش فناوری اطلاعات در یک سازمان و نحوه تأثیرپذیری و تأثیر آن از استراتژی تجاری شرکت داشته باشند. موفقیت در تلاش برای فناوری اطلاعات بستگی به برقراری ارتباط با استراتژی شرکت و استخدام مدیران در تمام سطوح در تصمیمگیری درباره فناوری دارد. این همان جایی است که بسیاری از سازمانها دستوپا میزنند.
صلاحیت جدیدی برای عصر اطلاعات نیاز مبرمی به مدیران عامل و CIO برای سرمایهگذاریهای لازم در ITracy برای مدیران اجرایی اصلی و رهبران آینده شرکتهایشان وجود دارد. ما ITracy را یک کلمه و مهارت جدید میدانیم که باید بخشی از بحثهای اتاق هیئتمدیره در مورد استراتژی یا انتخاب رهبران تجاری باشد. این مهارتی است شبیه به سواد یا عددی که همه مدیران موفق باید در اقتصاد اطلاعات امروز داشته باشند.
همسویی و همگامی فناوری اطلاعات و کسبوکار
همگامسازی فناوری اطلاعات و استراتژیهای تجاری نیازمند داشتن درک درستی از چگونگی مدیریت یک شرکت برای بهبود موقعیت رقابتی خود و مدیریت تحولات صنعت است. همانطور که مایکل پورتر، در مجله هاروارد بیان کرده است، سه روش اصلی برای دستیابی به یک مزیت رقابتی با استفاده از فناوری اطلاعات وجود دارد.
اولین مورد با تغییر در ساختار صنعت که شامل استفاده از IT برای تغییر توازن قدرت تأمینکننده، قدرت مشتری، تهدید محصولات جدید و جایگزین به نفع شما است. روش دوم این است که با استفاده از IT باعث ایجاد کم شدن هزینهها یا ایجاد توانایی جدید شوید. جهت ارائه خدمات به یک جزئی از بازار هدف محصولات و خدمات متفاوت و مقرونبهصرفه، ارائه دهید. راه سوم ایجاد کسبوکارهای جدید با استفاده از فناوری اطلاعات است.
به طور مؤثر آن را اداره کنید
حتی اگر مدیران بتوانند استراتژی فناوری اطلاعات و تجارت خود را همگامسازی کنند، کافی نیست. باید اطمینان حاصل شود که استراتژی دیجیتال جزئی از روندهای اداره یک سازمان است. بهعبارتدیگر، مدیران نیز باید به طور مؤثر بر IT نظارت کنند.
حکمرانی شامل پنج چیز است. ابتدا مدیر باید بداند که تصمیمات کلیدی فناوری اطلاعات چیست و چه کسی و چگونه باید آنها را اتخاذ کند. دومین ملاحظه این است که چگونه عملکرد IT باید سازماندهی شود: بهعنوان یک مرکز هزینه یا سود. سوم، مدیر باید تعیین کند که چه مقدار برای فناوری اطلاعات و چه نوع پروژههایی (مثلاً برای پروژههای رشد درآمد یا کاهش هزینه) هزینه کند. چهارم، مدیر همچنین باید انواع پروژههای فناوری اطلاعات را توجیه و اولویتبندی کند تا به کارهایی برسد که به اهداف اصلی استراتژیک شرکت دست یابد. بررسی نهایی این است که تصمیم بگیریم چه چیزهایی را نگه داریم، چهکارهایی را باید برونسپاری کنیم.
همه این تصمیمات حکمرانی نیاز به بررسی دارند اما ممکن است فقط برخی از آنها باتوجهبه منابع و فضای رقابتی سازمان عملی باشند.
مدیریت IT با نظم و انضباط
با وجود داشتن یک حاکمیت کامل با IT، بازهم نیازمند عوامل دیگر برای اجرای موفق پروژههای IT وجود دارد. این موفقیت مستلزم این است که مدیران چشم اندازی نسبت به نحوه برخورد با تکامل، مدیریت تصمیمات جهت بهروزرسانی مداوم سیستمهای قدیمی، مدیریت ریسک در پروژههای فناوری اطلاعات، تعیین اینکه چه چرخه عمری برای توسعه استفاده شود.
اگرچه ما تصمیمات همگامسازی – حاکمیت – مدیریت را جداگانه صحبت کردیم، اما در نظر داشته باشید که آنها به هم پیوستهاند. نمیتوان حاکمیت شرکتی را جدا از استراتژی دید. فرایندهای حاکمیت در شرکتهایی که بر رشد درآمد تأکید دارند، با فرایندهای حاکمیتی در شرکتهایی که بر کاهش هزینه در استراتژی دیجیتال خود تأکید دارند، متفاوت خواهد بود.
مدیران ارشد و متخصصان فناوری اطلاعات وظیفه دارند تا اطمینان حاصل کنند که تمام تصمیمات استراتژیک و فناوری اطلاعات در شرکتهایشان با اشخاصی که لازم را دارند و در معرض سه رکن استراتژی دیجیتال قرار دارند، برخورد میشود. انجام این کار مستلزم سرمایهگذاری در آموزش متخصصان اصلی و به دنبال آن ارتباط مداوم بین کارمندان و پرسنل فناوری اطلاعات است. تنها در این صورت است که استراتژیهای دیجیتال با موفقیت منجر به ارزش و یک مزیت رقابتی میشوند.